وبلاگ تخصصی هویت ایران و آذربایجان

(آذربایجان جزو لاینفک ایران است. (شیخ محمد خیابانی

وبلاگ تخصصی هویت ایران و آذربایجان

(آذربایجان جزو لاینفک ایران است. (شیخ محمد خیابانی

آنچه را که من امروز به عنوان یک تکلیف براى جامعه جوان کشور حس میکنم، این است که جوانان باید از سرمایه هویت ملى و جمعى کشور، با همه وجود و همت خود دفاع کنند.

حضرت آیت الله امام خامنه ای (مدظله العالی)

درسنامه قفقاز - قسمت اول

چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۴۳ ق.ظ

                            

دکتر سید محمدکاظم سجادپور، دکتری علوم سیاسی از دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا و عضو هیئت علمی دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه می باشد. از سوابق اجرایی وی می توان به عضویت هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل، مدیر کل دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه و سفیر ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل اشاره کرد.
مطلب پیش رو، متن پیاده شده سخنرانی وی در جمعی از دانشجویان دانشگاههای تبریز می باشد که در آن به تشریح ژئوپلیتیک قفقاز و اهداف بازیگران سیاسی در این منطقه و اثرات متقابل آن بر جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.

در ادامه قسمت اول این درسنامه منتشر می شود و قسمت دوم نیز در روزهایی آتی منتشر خواهد شد.

اهمیت این منطقه نه فقط برای کشور ما بلکه برای دنیا امر پوشیده ای نیست. منطقه ی بسیار مهمی است که در تاریخ نیز سرنوشت ساز بوده و از طریق آن بسیاری از منازعات بین المللی و مسائل عمده و قابل توجه در سطح جهانی شکل گرفته و اثرات عمیق طولانی داشته است. مثلا در جنگ جهانی دوم با کمکی که نیروهای متفقین از طریق ایران و قفقاز به شوروی رساندند، شوروی را از شکست در مقابل آلمان نجات دادند یا مباحث مربوط به دوران حکومت بلشوویکی و تحولاتی که در فاصله سه چهار سال بعد از حکومت بلشوویکی و تاسیس این جمهوری ها رخ داد بسیار سرنوشت ساز بود و حتی به نحوی کودتای رضاخان به تحولات مربوط به این منطقه و روسیه ربط دارد. در واقع انگلیسی ها نمی خواستند منطقه جنوبی قفقاز در مدار شوروی قرار بگیرد. در حدود 40 سال جنگ سرد این منطقه یکی از مناطق مهم در منازعات آمریکا و  شوروی بود. بعد از فروپاشی شوروی یکی از مهمترین جنگ ها بین دو جمهوری سابق شوروی (ارمنستان و آذربایجان) موسوم به جنگ قره باغ در آن جا رخ داد که حدود 20 درصد از خاک کشور آذری ها به اشغال ارمنستان درآمد و هنوز هم در این منطقه منازعه وجود دارد.

سوال این است که چگونه می توانیم ژئوپلیتیک قفقاز و اثرات آن را بر ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم و بفهمیم؟

فهم مهمترین کار علم است. بحث ما نیز یک بحث علمی است و می خواهیم بفهمیم که قفقاز چگونه جایی است، چه ویژگی هایی دارد، چه اثراتی بر ایران دارد و منظور ما از ژئوپلیتیک چیست. برای فهمیدن لازم است ابتدا بدانیم که قفقاز چه ویژگی های جغرافیایی دارد، بازیگران سیاسی که در این منطقه فعالند چگونه قابل تقسیم بندی هستند و چه تاثیراتی بر ایران دارند.

توضیح موقعیت جغرافیایی وسیاسی:

ژئوپلیتیک عبارت است از تاثیرات جغرافیا بر سیاست و سیاست بر جغرافیا. جغرافیا موضوع مهمی است که برخی اهمیت آن را در نظر نمی گیرند. همه چیز را می توان با سیاست تحت الشعاع قرار داد به جز جغرافیا. مثلا افغانستان یا قفقاز همسایه ایران است و ما هرگز نمی توانیم این را تغییر دهیم. در نتیجه همسایگی قابل انتخاب نیست مگر این که کشوری بسیار کوچک و قابل نقل مکان باشد.

ویژگی های ژئوپلیتیک قفقاز:

نکته اول اینکه منطقه قفقاز از شمال کشور ما و جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان شروع می شود و تا بخش جنوبی فدراسیون روسیه ادامه دارد و به دو قسمت قفقاز شمالی(مناطقی از فدراسیون روسیه)  و جنوبی(ارمنستان، گرجستان و آذربایجان) تقسیم می شود. منطقه ای کوهستانی و زیباست و محیط سرسخت کوهستانی آن بر دشت ها و کویر آسیای مرکزی غلبه دارد. اگر دریای خزر را مبنا قرار دهیم و رو به شمال داشته باشیم، قفقاز در سمت چپ دریای خزر قرار دارد. دریای سیاه نیز در سمت دیگر قفقاز قرار دارد. البته هر کدام از این دریا ها  ویژگی های خاصی دارند. مثلا  این که از میان سه کشور واقع در قفقاز جنوبی کشور ارمنستان به دریا راه ندارد در حالی که دریا در زمینه سیاسی و ارتباطی نقش مهمی دارد و کشورهای محاط و محصور در خشکی روانشناسی امنیتی خاصی دارند زیرا به دریا دسترسی ندارند و در مبادلاتشان به کشورهای های همسایه متکی هستند. از بین دو کشور دیگر آذربایجان به دریای خزر و گرجستان به دریای سیاه راه دارند و از این طریق به آب های آزاد وصل می شوند.

نکته ی دوم این است که این منطقه منطقه ای کثیرالقوم با انواع گرایشات فرهنگی، مذهبی، دینی و قومی است و بیش از سی یا چهل قوم در ان زندگی می کنند. البته ناگفته نماند که قومیت در ایران یه هیچ وجه قابل مقایسه با قومیت در قفقاز نیست. برای مثال آذربایجان ایران مثال ملی گرایی(نه به معنی لیبرالیسم) در تاریخ بوده است و تبریز بیش از هر شهر دیگری از ایران دفاع کرده است و آذربایجان سهم عمده ای در صحنه هایی مثل جنگ تحمیلی دارد. اما اقوام در قفقاز مثل ایران نیست و در بین اقوام آن ها گرایشات ملی چنان که در اقوام ایران وجود دارد، حاکم نیست. در قفقاز ما با اقوام و ملیت های مختلفی روبرو هستیم که هرکدام با تاریخ های مختلف کنش و واکنش های متفاوتی دارند. مثلا اتحاد جماهیر شوروی کشوری دارای حدود صد قوم بود و ده ها چالش توسط آن گروه های قومی به دلیل ویژگی های قومی که هر کدام داشتند، به وجود آمد که هنوز هم ادامه دارد. استالین رئیس حزب کمونیست شوروی در دوران جنگ جهانی دوم و بعد از آن( که حدود 12میلیون نفر انسان را به قتل رساند) گرجی بود و بر روس ها حکومت می کرد. گرجی ها در تاریخ از نظر قومی رابطه ی پیچیده و تنش های زیادی با روس ها داشتند. این شرایط و اتفاقات نشانگر اهمیت مسائل و هویت قومی در منطقه قفقاز است. هویت یکی از اساسی ترین مباحث علوم اجتماعی است و در جواب سوال "من کیستم؟" بیان می شود. در واقع هویت در قفقاز پیوسته با قومیت و نژاد است. از جمله اقوام قفقاز می توان به  کرکس ها، گرجی ها، ارمنی ها، کرد ها، یهودیان خزری، چچن ها، داغستانی ها و ... اشاره کرد که اغلب دارای اشتراکاتی مثل مسلمان بودن هستند اما اسلام فقط یک بعد از قضیه را تشکیل می دهد و بین خود مسلمانان قفقاز نیز از نظر تعلقات قومی تفاوت وجود دارد. ویژگی های قومی در قفقاز با تنوع مذهبی نیز همراه است که هر یک از این مذاهب دارای گروه ها و فرقه های مختلف هستند. مثلا مسیحیان آنجا اغلب مسیحی ارتدکس هستند اما ارتدکس روسی، گرجی و ارمنی متفاوت از هم هستند.

در اسلام  دو مذهب شیعه و سنی وجود دارد که در کشورهای معدودی همچون ایران، جمهوری آذربایجان، عراق و بحرین اکثر مسلمانان شیعه هستند. یعنی یکی از کشورهایی که اکثریت آن شیعه هستند در قفقاز واقع شده است. در بین سنی ها نیز گرایش های مختلف وجود دارد. البته نباید فراموش کرد که این منطقه بیش از هفتاد سال تحت تسلط کمونیست ها بوده است و تبلیغات ضد مذهبی عمیقی در حدود هفتاد سال گذشته در این منطقه رخ داده است که هدف این نوع تبلیغات به حاشیه راندن مساله مذهب بوده است و اثراتی نیز در قفقاز داشته است اما تنوعات مذهبی همچنان در این منطقه حاکم و باقی است. حتی در دوره حاکمیت کمونیست ها نیز تعلقات قومی و مذهبی تا حدی مطرح بود. شوروی قبل از فروپاشی کشور ابر قدرتی بود که از لحاظ استراتژیکی با آمریکا برابری می کرد به طوری ایران در آن زمان فقط 10 لشکر داشت اما شوروی فقط در مرزهای ایران و شوروی 24 لشکر داشت که همه توسط حزب کمونیست اداره می شد. بالاترین سازمان حزبی کمونیست کمیته مرکزی بود که مدریت امور را بر عهده داشت و مهمترین قسمت این کمیته نیز دفتر سیاسی حزب کمونیست نام داشت که همه کاره ی فکری سیاسی حزب بود. آقای حیدر علی اف جزء معدود مسلمان زاده هایی بود که به عضویت دفتر سیاسی درآمده بود. در آن زمان هنگامی که افراد می مردند آن ها را در کنار کاخی معروف دفن می کردند اما حیدر علی اف این کار را انجام نداد و هنگامی که همسرش مرد او را به باکو برد و به سبک مسلمانان دفن کرد. این اقدام نشانگر اهمیت گرایش قومی و فرهنگی با وجود حاکمیت کمونیست است. این ویژگی برای فهم قفقاز خیلی مهم است.

ویژگی سوم قفقاز پس از محیط جغرافیایی سرسخت و تنوع قومیت و ملیت، این است که این منطقه از نظر ارتباطی وصل کننده ی روسیه به غیر روس در منطقه ی جنوب آن است. زیرا روسیه کشوری است که علی رغم پهنای زیاد، دسترسی بسیار محدودی به آب های آزاد دارد. لذا راه زمینی از ابتدا نیز برای روس ها مهم بود. در واقع منطقه قفقاز پل و شاهراه ارتباطی بین شرق(آسیا) و غرب(اروپا) می باشد و برای روس ها این منطقه بویژه عنصر اروپایی آن بسیار حائز اهمیت است.

بازیگرانی که در سیاست منطقه قفقاز نقش دارند:

لازم به ذکر است که منظور از بازیگری در این بحث کنشگری (تاثیرگذاری و تاثیرپذیری) است. ما در سیاست با یک مفهوم کلیدی به نام "قدرت" سروکار داریم و درواقع علوم سیاسی، علم قدرت پژوهی است. لذا منظور از بازیگران سیاسی بازیگرانی هستند که با قدرت سروکار دارند. قدرت به معنی توانایی اعمال اراده روی دیگران است. حال باید بدانیم بازیگران سیاسی منطقه قفقاز چه کسانی هستند و چگونه تقیسم بندی می شوند.

در قفقاز بازیگران سیاسی زیادی وجود دارند و همه در حد بالایی اثرگذار هستند. سیاست پدیده ی بسیار پویایی است و حالت ایستا ندارد. مثلا 25 سال پیش بازیگری به نام جمهوری آذربایجان به طور مستقل وجود نداشت و با تغییر سیاست مستقل شد و به وجود آمد. در این منطقه می توان به چهار دسته از بازیگران اشاره کرد؛ اولین دسته بازیگران بین المللی هستند و قدرت های جهانی مطرح می شوند. دسته ی دوم بازیگران منطقه ای و ملی و دسته سوم بازیگران درون ملی و دسته چهارم ماورای ملی - ترانز نیشن - هستند.( برای مثال به ارامنه ای که در کشورهای مختلف دنیا زندگی می کنند جمعیت ماورای ملی - ترانز نیشن -  می گویند). جمعیت ماورای ملی جمعیتی هستند که در همه جای دنیا زندگی می کنند نه جمعیت یک سرزمین خاص. در قفقاز نیز گروه هایی این چنین وجود دارند که به عنوان بازیگران ماورای ملی عمل می کنند.

بازیگران بین المللی:

هیچ بازیگر بین المللی وجود ندارد که به منطقه ی قفقاز حساس نباشد. چنان که آمریکا، اروپا و شوروی در جنگ سرد به این منطقه حساس بودند. حال نیز یکی از بازیگران بین المللی در این منطقه خود روسیه می باشد. روسیه در عین این که بازیگر منطقه ای و ملی هم به شمار می آید، سطح بازیگری اش در سطح بازیگری بین المللی است. برای مثال همان طور که سطح یک کارشناس متفاوت از سطح یک وزیر است، سطح بین المللی نیز  بالاتر از سطح منطقه ای است. البته اکنون سطح بازیگری روس ها در  جهان نسبت به گذشته کمتر شده است. نقش آمریکا نیز به عنوان یک بازیگر بین المللی در قفقاز به وضوح روشن است. (هر چه سطح بین المللی بالاتر رود میزان درگیری ها نیز افزایش می یابد.) یکی از پایه های منطقه ی قفقاز آمریکاست  لیکن این بدین معنی نیست که همیشه اثرگذاری مستقیم و مثبت دارد. یکی از بازیگران بین المللی دیگر که نسبت به این منطقه حساسیت بسیاری دارد، اتحادیه ی اروپاست. قفقاز برای اروپا به عنوان یک همسایه بیشتر از آسیای میانه اهمیت دارد.

هر کدام از بازیگران بین المللی به دلایل تاریخی و استراتژیکی به یک قسمت از قفقاز علاقه دارند. مثلا فرانسوی ها به دلیل نفوذ ارمنی ها در فرانسه به ارمنستان حساس هستند. آذربایجان نیز به دلیل تاریخی برای انگلستان اهمیت زیادی دارد زیرا اولین اکتشافات نفتی بین المللی بیش از یک قرن پیش توسط انگلیس در این منطقه صورت گرفت (زمانی که انقلاب بلشوویکی رخ داد انگلستان برترین قدرت جهان بوده است و حتی آمریکا در آن زمان مستعمره ی انگلستان بود. تا این که انقلاب آمریکا علیه انگلستان شکل گرفت. بخشی از سلطنت طلبان آمریکا که مخالف با استقلال و انقلاب بودند به کانادا که نفوذ انگلستان در آنجا زیاد بود و امروز نیز هست، رفتند. پس از درگیری های مختلف ضد انقلاب های آمریکا محل دولت آمریکا را آتش زدند و کاخ آنها که امروزه کاخ سفید نامیده می شود، سیاه شد. آمریکایی ها پس از جنگ ان کاخ را سفید می کنند و از آن به بعد کاخ سفید نامیده می شود.). به دلیل این که انقلاب بلشوویکی با منافع انگلیس در تضاد بود، لذا انگلیس سعی کرد تا مانع انقلاب شود. بین سال های 1919 تا 1921 یکی از جاهایی که انگلیس روی آن دست گذاشت، جمهوری آذربایجان و ایران بود. این نشانگر سابقه ی تاریخی انگلیس است. آلمان هم به دلایل متعدد از جمله دلایل تاریخی به گرجستان علاقه دارد. البته مهم ترین بازیگر بین المللی در قفقاز روسیه است که در عین حال هم بازیگر منطقه ای است و هم در هر یک از آن جمهوری ها اثرات عمیق فرهنگی و سیاسی دارد. در امپراتوری روسیه - امپراتوری یعنی تسلط یک قوم بر اقوام دیگر در یک سرزمین - ، روس ها بر اقوام دیگر تسلط داشتند. لذا در همه ی جمهوری های قفقاز زبان مشترک زبان روسی است.

هر کدام از بازییگران بین المللی در پی اهداف و مقاصد خاصی هستند که برخی از این اهداف پایدار و برخی دسستخوش تغییر هستند. مثلا هدف آمریکا در دوره جنگ سرد مهار شوروی بود. اکنون نیز در آمریکا عده ای بر این عقیده اند که ما باید همان طور که شوروی را مهار کردیم روسیه را مهار کنیم. یکی از راه های مهار روسیه افغانستان است. اتحادیه اروپا در بخشی از مواضع با آمریکا اشتراک نظر دارد اما در بعضی موارد موضع متفاوتی را اتخاذ کرده اند. اتحادیه اروپا بر این باور است که فروپاشی روسیه به نفعشان نخواهد بود زیرا روسیه همسایه اروپاست و اگر این کشور بیش از حد به هم بریزد به نفع اروپا نخواهد بود. با این حال هم آمریکا و هم اروپا از انقلاب های مخملی در گرجستان حمایت می کردند چون معتقدند هر چه نفوذ روسیه در منطقه کمتر شود به نفع آن هاست.

 

در ادامه و در قسمت دوم این درسنامه، بازیگران منطقه ای، ملی و فرا ملی در منطقه قفقاز و اثرات متقابل آنها بر جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی