وبلاگ تخصصی هویت ایران و آذربایجان

(آذربایجان جزو لاینفک ایران است. (شیخ محمد خیابانی

وبلاگ تخصصی هویت ایران و آذربایجان

(آذربایجان جزو لاینفک ایران است. (شیخ محمد خیابانی

آنچه را که من امروز به عنوان یک تکلیف براى جامعه جوان کشور حس میکنم، این است که جوانان باید از سرمایه هویت ملى و جمعى کشور، با همه وجود و همت خود دفاع کنند.

حضرت آیت الله امام خامنه ای (مدظله العالی)

هویت واقعی و هویت آرمانی (2)

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۵۳ ق.ظ

مطلب حاضر قسمت دوم از متن پیاده شده سخنرانی حجه الاسلام سیدحسن عاملی در همایش پرسمان هویت در شهرستان مشگین شهر در آذرماه 91 می باشد. در این بخش از نظرات ایشان در خصوص جایگاه زبان و نژآد در هویت، خانواده واحد جهانی در آرمان هویتی اسلام، شاخصه های اصلی هویت شیعی، نقد تفکر نژآدپرستانه و قوم گرا و نگاه اسلام در خصوص عدالت بین اقوام مطلع می شویم.

زبان و نژاد

اکنون که از زبان صحبت می‌کنم و زیاد هم صحبت خواهم نمود کیف خواهی کرد. اما با من پله پله جلو برو. آنکه زبان مشترک ماست مکارم اخلاقی است که زبان کل بشریت است. در اینجاست که دین به این مکارم دعوت می‌نماید. در دین، پیامبر ما فرمود من و علی پدران این امت هستیم. می‌بینی که در شناسنامه که شخص را معرفی می‌کند در اول اسم پدر را می‌نویسند. و پیامبر(ص) لعنت می‌کند آن شخص را که نسبت به ایشان عاق بشود. حضرت فرمود من و علی مولای این امت هستیم و خدا لعنت کند آن بنده‌ای را که از ما فرار کند. حضرت فرمود من و علی چوپان این امتیم و خدا لعنت کند آنکه از گلّه‌ی ما فرار کند. اینکه گفته پدریم قیامت کرده است. می‌دانی چه مفاهیمی در کلمه‌ی پدر نهفته است؟

پسر گر ندارد نشان پدر                     تو بیگانه خوانش نخوانش پسر

خداوند در قرآن نیز اسم ابراهیم (ع) را پدر گذاشته «وابتغوا ملّة ابیکم ابراهیم» بار معنوی بزرگی دارد. چرا گفته پدر؟

من بسیار فکر کردم در این مورد که چرا پیامبر(ص) همه‌اش می‌گوید من پدر شما هستم. - اینطور فکر می‌کنم که این بحث را در جای دیگر نمی‌یابی. به این مورد خیلی دقت کن . شایسته است که با آب طلا نوشته شود. - آخر کار جوابش را یافتم. آخر این عرب باید چیزی بگوید که تا پیامبر(ص) بخواهد آن را نفی نماید و بعد بگوید من پدرم. این عربها چه می‌گفتند؟ من در تاریخ یافتم و دیدم که همه‌ی اعراب می‌گفتند من فرزند عرب هستم. عربیت پدر من است. حضرت فرمود «العربیة لیست باب الواحد بل هو لسانٌ ناطقٌ» عربیت پدر نیست، نژاد پدر نیست بلکه عربیت فقط یک زبان فصیح است. اگر عمل تو خراب گشته هیچ‌وقت عربیت نمی‌تواند آن را اصلاح نماید. ببین چقدر زیباست. مرحوم شهریار ـ خدا رحمتش کند  می‌گفت : «من علی اوغلی‌ام». من پسر علی هستم نه پسر ترک. در آذربایجان این شعر را ترجمه کرده‌اند که « من فرزند ایل خود هستم» . ترک در جای خود بسیار محترم است و زیباست اما پیامبر فرموده فقط مرا پدر خطاب کنید.

اصلاً این تریبون را می‌دهم به تو و تو ثابت کن که در جهان نژاد خالص وجود دارد. مغول از آن سر ایران وارد شد و از این طرف خارج شد. هیچ کس نتوانست مقابلشان مقاومت کند. اردبیل ما مقاومت کرد امّا کاملاً زیر و رو گشت و جماعت همگی به جنگل و بوته زار فرار کردند. جنگل جانشان را نجات داد. تا خود اردبیل بیشه‌زار و جنگل بود. اما جماعت تبریز اول تسلیم شدند سپس از درون علیه آنها قیام کردند. صد هزار زن و ناموس این جماعت را با خود بردند. از کدام نژاد خالص سخن می‌گویی؟

خانواده‌ی واحد جهانی  کرامت آدمی

اسلام در هویت آرمانی یک طرحی دارد و آن اینست که می‌آییم خانواده‌ی واحد جهانی تشکیل می‌دهیم. به به به . به این جمله توجه کن «الخلقُ کلُّه عیالهُ» خداوند می‌فرماید در جهان یک خانواده وجود دارد و بزرگ آن خانواده من هستم. در درون یک خانواده تو را به خدا فرزند با فرزند دیگر احساس بیگانگی می‌کند؟ فرزندان با همدیگر مرزبندی می‌نمایند؟ به این حرف توجه نما و حظ کن . بشر الآن این را می‌خواهد. خانواده‌ی واحد جهانی می‌گوید:

خلق را چون آب دان صاف و زلال                     اندر آن تابان صفات ذوالجلال

خلق همه نو نهال باغ خدایند . همه‌ی بشر تجلی و ظهور عظمت خداوند هستند که در این خلقت خود را نمایان ساخته استو کرامت ذاتی طرح می‌نماید. کرامت ذاتی چیست؟ به این نگاه نکن که آن مسیحی است، آن یکی یهودی است و این یکی مسلمان است، بشر چون بشر است پس کرامت دارد. «ولقد کرمّنا بنی آدمَ».

امام صادق(ع) از جایی گذر می‌کرد دید یک نفر پای یک درخت افتاده. حضرت به همراه خود فرمود برو ببین آن فرد در آنجا چه می‌کند. گفت آقا برویم این فرد نصرانی است، مسیحی است و تشنه است. حضرت فرمود برو آبش بده. «انَّ لکلّ کبدٍ حرّاءَ اَکل» سیراب کردن جگر عطش ثواب دارد. برو و سیرابش کن. حضرت فرمود اگر مسلمان می‌بود در نمکمان هم او را سهیم می‌کردیم.

در اینجاست که مرزبندی در میان انسانها ممنوع است، قبل از شرع عقل می‌گوید. اگر قرار باشد من مرزبندی نمایم آن قوم با این قوم درگیر شود .... [ببین چه پیش می‌آید؟] . مرزبندی نژادی دو تا جنگ جهانی به بار آورده است. ببین چقدر انسان در این دو جنگ جهانی نابود شدند. ببین چند میلیون نفر را به درون آتش انداخت. اینکه انسانها با همدیگر احساس بیگانگی کنند. یکی جلوی آن دیگری بایستد و هویتهای متعارض درست شود.

اکنون خوب ببین در جهان آنچه خون انسان ها را می‌ریزد یا مرزبندی‌های مذهبی و اعتقادی هستند یا مرزبندی‌های نژادی.ببین وهابیت چقدر خون انسان ها را می ریزد.

سنخیت هر امت با امامشان

دین ما ایده‌ی امت واحده را مطرح می نماید. "اِن هذهِ امة واحدة و انا ربکم فعبدون" در امت واحده همه چیز به امام ختم می‌شود نه به چیز دیگر. خداوند در قرآن می فرماید من هنگام آوردن شما به محشر نمی گویم فارس ها بیایند یا ترک ها بیایند یا عرب ها بیایند من شما را با امامتانصدا خواهم کرد. "یوم ندعُ کل اناسٍ بامامهم". زیر پرچم کدام امام سینه زده ای. ده نفر با حضرت امیر(ع) بیعت نکردند. در آخر دیدند که کار خراب شد و باید بیعت نمایند بلند شدند و آمدند که به اجبار بیعت کنند. در وسط راه یک موش کور دیدند. تیر انداخت و آن موش را شکار کرد.یکی موش کور را در دستش گرفت و نه نفر دیگر آمدند و جلوی او می گفتند السلام علیک یا امیرالمؤمنین. حضرت را مسخره کردند. همین که از در وارد شدند حضرت امیر(ع) این آیه را خواند "یوم ندعُ کل اناسٍ بامامهم" ما همه را با امامشان به محشر خواهیم آورد و خداوند نیز شما را با این موش کور محشور خواهد نمود. موش را برای خود امیر کرده‌ای؟

غرض دین و غرض انبیا این است که این هویت آرمانی را برای بشر ایجاد کنند و کلاً روی همین موضوع شهید شده اند. امامان ما با مفهوم عدالت شهید گشتند. روی مفاهیم آرمانی خون پاک این ها ریخته شد. اگر می خواهی شیعه را تعریف نمایی، شیعه در میان دو عدالت تعریف می شود: عدالت امیر(ع)و عدالت فرزند صالحش حضرت مهدی(عج).

اگر می خواهی شخصیت حضرت علی(ع) را تعریف نمایی فلسفه درست نکن. دو چیز حضرت علی را علی نمود.

"انّما بَلَغ علیٌ ما بلغ بصدق الحدیث و اداء الامانة" علی به وسیله ی صدق سخن و اداء امانت به این درجه نایل گشت. حال که بحث به اینجا رسید مرا عفو کن اگر مقداری تو را بیشتر نگه داشتم اما به سوالات شما هم گوش خواهم کرد. و آن این است که اصلاً ائمه(ع) خودشان وارد بحث هویت گشته اند. تو نمی توانی دو راه در پیش بگیری دو تا قلب هم نداری . حضرت فرمود هر کس می خواهد ایمانش کامل گردد بگوید تمام اعتقادات من و تمام باورهای من همان است که اهل بیت دارند.

"من سَرَّهُ اَنْ یستکمل الایمان فَیَقُلْ(بگوید سخن من همان است که) ما قالَهُ محمدٌ و آلُ محمد فیما اَعْلَنوا و فیما لَمْ یُعْلِنوا فیما بلغنی و فیما لَمْ یَبْلُغنی" دیگر چیزی نماند. حضرت فرمود:"فانّکُمْ اِنْ قُلْتُمْ و قُلْنا" اگر قرار باشد شما چیزی بگویید ما هم سخنی دیگر بگوییم، سپس شما بمیرید ما هم بمیریم سپس شما محشور شوید ما هم محشور شویم شما به راهی می روید و ما هم به راه دیگر می رویم. محبت سنخیت می آورد.

ذره ذره که اندر این ارض و سماست                جنس خود را همچو کاه و کهرباست

ناریان مر ناریان را طالبند                               نوریان مر نوریان را جاذبند

اگر می خواهی هویت شیعه را بدانی، با چهار مورد شیعه شناخته می شود.هویت ما این چهارتا است:

بعثت، غدیر، عاشورا و انتظار. هزار و چهارصد سال است که خون ما را روی همین اعتقادات می ریزند. ببین در دنیا چقدر شیعه می‌کشند. اگر بخواهم این بحث را باز کنم بحث مفصلی می‌شود.

        خواستیم فیلم جنایت وهابیان را برای مردم پخش کنیم یا در مصلی به نمایش بگذاریم دیدیم اصلاً تماشا کردنی نیست. مادر دنبال بچه ی خود می گردد پیدا نمی کند. غذا آورده‌اند گذاشته‌اند کنار تا با بچه‌اش بخورد بچه را پیدا نکرده می‌بیند غذا خراب می‌شود (در شهر حله ی سوریه) سر غذا را باز کرده دیده رویش در کاغذ نوشته‌اند که کله‌پاچه‌ی بچه‌ات را برایت به عنوان غذا فرستاده‌ایم، بخور. برای چه این خون ها را می ریزد.

آقا امام حسین(ع) یک جمله گفته است هزار و چهارصد سال است که به خاطر آن خون ما را می ریزند، حضرت فرمود"ما الامام اِلّا العامِلُ بالکتاب و القائم بالقسط" آقا امام را تعریف کرده. امام کیست؟ جنگ و دعوا روی همین موضوع است. اصلاً شیعه با امامت شناخته شده است. با رهبریت شناخته شده است. امام العامل بالکتاب و القائم بالقسط.چطور شد که حضرت امیر(ع) به آن روز افتاد. مالک آمد محضر مبارک امام عرض کرد: آقا دیگر همه را از اطراف خود پراکنده ساختی فرمود: مالک مگر نه این است که در آخر تنها می مانم. عرض کرد بلی. فرمود: پیامبر اکرم(ص) نیز تنها بود اما خداوند بیشترش کرد "فکثّرهُ ا...."

اگر می خواهی هویت شیعه را بشناسی در این موضوع بشناس. حضرت امیر فرمود: مالک می ترسم خدا یقه‌ام را بگیرد مرا مؤاخذه کند که این چه عدالتی است که درست نموده ای؟ علی است که این سخن را می گوید. شیعه با این موضوع ها شناخته شده است.

نقد هویت‌های منفی و سرداران نژادپرست

ما در اینجا بحثی داریم به نام نقد هویتهایا هویتهای منفی.به این بحث خوب گوش می کنی همانطور که تو نشسته ای و به سخنان من گوش فرا می دهی، تو هم حرف هایت را بنویس من هم به تک تک آن ها پاسخ خواهم داد.

اولین هویتی که ما نقد خواهیم کرد قبل از من وجدان خود تو آن را نقد خواهد کرد: هویت های برتری طلب مثل یهودی ها، مثل صهیونیسم. تو تلمود را بخوان ببین که در آن نوشته که همه ی انسان ها حیوان هستند . خداوند همه‌ی این‌ها را خلق کرده تا برای ما خدمت نمایند. من نه، تو بگو. این چطور ممکن است. جمله‌ای از تورات برای تو می خوانم. به عرض من خوب دقت کن و آن این است که در تورات نوشته که: خداوند آمد با اسرائیل کُشتی گرفت، اسرائیل رفت روی سینه‌ی خداوند گفت پایین نمی‌روم خداوند گفت بیا پایین اکنون آبرویمان می رود، جماعت می بینند که تو رفته‌ای روی سینه‌ی من. گفت نه، من پایین نمی آیم باید به من برکت دهی تا پایین بیایم و یک حق ویژه گرفت از خداوند. آنچه که در قرآن می خوانی "لن تمسنا النار الا ایاماً معدوداً"حق ویژه را گرفت و خداوند را رها کرد.

دفاع از برتری نژادی تاریخش امروزی و جدید نیست. از اول خلقت است. اولین کسی که ادعای برتری نژادی نمود شیطان است، گفت من از آدم برترم. اساسش را شیطان گذاشت. بعد از آن، این برتری‌دانی هم به یهودیان سرایت کرد و هم به مسیحیان. آیه‌ی قرآن را می خوانیم "و قالت الیهود و النصاری نحن ابناء الله و احبائهُ" ما کجا و این جماعت کجا ما پسران خداوند هستیم، ما محبوب خداوند هستیم. خداوند می فرماید"قل فلِمَ یُعذّبکم بذنوبکم" پس اگر پسر من هستی چرا عذابت می کنم."بل انتم بشرٌ مِمَّنْ خَلَقَ" همه چطور تو هم همانطور. عرض شود خدمتتان این قضیه در صدر اسلام به حوزه‌ی  تمدن اسلامی رسوخ یافت.

من شاید چند ماه یا یک سال در خطبه‌ها بحث نمودم که این افکار نژاد پرستی به حوزه‌ی اسلام از کجا وارد شد. موالی را گذاشتند کنار، عرب‌ها را پیش کشیدند، برای عرب‌ها حقوق ویژه قایل شدند و شهید مطهری معتقد است: علت اینکه ایرانیان شیعه گشته‌اند، برخورد اهل بیت (ع) بود با این تبعیض نژادی. امیر(ع) محکم مقابل این موضوع (تبعیض نژادی) ایستاد.به موالی نه دختر می دادند نه حقوقی مثل حقوق آن ها(عرب ها)، نه موقعیتی داشتند. بروید و به این بحثهای من نگاه کنید می‌بینید که بحث بسیار مفصلی می‌باشد. در تاریخ نیز سردارانی که طرفدار برتری نژادی هستند وجود دارد. برو ببین میلشویچ چقدر از مسلمان ها را کشت و از جنازه‌ی آنها توالت درست کرد؟ هیتلر، ببین چقدر خون ریخت؟

صدام یک نژاد پرست درجه یک بود. برو ببین در بغداد اسم یک محله را گذاشته‌اند حیٌّ المنصور. چرا؟ می مرد برای منصور دوانیقی. چرا؟ چون منصور دوانیقی شیعه‌ها را زنده زنده در میان دیوار دفن می کرد.اگر از ثوره ی نود برایت صحبت کنم در بغداد در یک دفعه شصت هزار شیعه را کشت.در جنگ ایران و عراق نیز کیف می‌کرد. چرا؟ چون می‌گفت هم کسی که می‌کشد شیعه است و هم کسی که کشته می‌شود. بگذار بمیرند. آنگاه که این ها در بغداد جنگشان شد، در ثور 90 وقتی در کربلا مردم قیام کردند این شخص (صدام) که دو تا داماد داشت و پس از بازگشت از اردن هر دو را کشت، بلی کامل حسین روی تانک ها نوشته بود "لا شیعة بعد الیوم" در کربلا آن همه خون ریختند و رویش نوشتند "لا شیعة بعد الیوم".

از دیگر پهلوانان قومگرا و نژادپرست ایلچی بیگ می‌باشد.

ایران و قره‌باغ ، نظر اسلام در مورد نژاد، عدالت در بین اقوام

رفتیم و خودمان تراکتور  پیدا کرده و بچه ها را آوردیم. برای هفتاد هزار  آواره ایران در آنطرف رودخانه اردوگاه  درست کرد و جای داد. گفت که از میان شما کسی چیزی گم کرده است؟ خانمی گفت که من سیزده رأس گوسفند  گم کرده ام. این سیزده گوسفند را از اردبیل پیدا کردیم و وقتی آن خانم گوسفندها را  دید گریه کرد. آقای حیدرعلی‌اف به اردوگاه  آمدند، به اردوگاه  نگاه کردند و وارد چادر شدند و به خانم گفتند چادر شما بهتر از خونه‌ی من است  خانم گفت جناب از خونه شما بهتر نیست، ما از شما یک چیز می خواهیم و آن اینکه  نفتی که ایران به ما می دهد به حاکمان اجراییت بگو که نفت ما را ندزدند. حیدرعلی‌اف،  فرماندار پارس آباد را  با خودش به باکو برد. در باکو تمام فرماندارانش را جمع کرد و گفت ای کاش من چند فرماندار مثل این فرماندار داشتم. از ایشان تجلیل کرد و یک تحفه شاهانه به ایشان داد. فرماندار ما یک کار خوبی آنجا انجام داد که گفتند تو کار خوبی نکردی ولی فرماندار گفت که اتفاقا کار من خوب بود و آنجا اعلام کرد که من هدیه‌یآقای علی اف را تقدیم به مؤذن اردوگاه  قره باغ می کنم و او هم قبول کرد.

خداوند متعال، نژاد را به عنوان معرف قبول می‌کنند و در قرآن می فرمایند "و جعلناکم شعوبا و قبایلا". ولی نه به عنوان  عنصر تفوّق، چه رسد به عنوان نظام سیاسی. ما ناسیونالیزم  را به عنوان یک فکر و فکر مثبت و به عنوان اینکه می تواند یک خدمتی بکند قبول می کنیم. همانطور که حضرت علی (ع) بعضی از قبیله‌ها را تعریف کرد که این قبیله‌ها کارهای خوب و شاهکار انجام داده و شجاعت نشان داده‌اند مثل قبیله بنی علی. اما به عنوان یک فکر سیاسی که تواند جامعه را اداره کندهمان‌گونه می شود که در ترکیه مشاهده می شود. چرا در ترکیه به پروژه ترک سازی توجه نمی شود. در ترکیه  به کردها و ترک ها می گویند که شما ترک کوهستانید.

چرا حکومت آذربایجان نیروی نظامی  ما را که جان فشانی می کنند و می خواهند قره باغ را پس گرفته و به آنها دهند، به عنوان جاسوس معرفی کرده و از آنجا خارج می کنند. عنصر تفوق در هیچ کجا پذیرفته نیست. عنصر تفوق فتنه ساز است. من می دانم که چطور شد قره باغ شکل گرفت. اگر می خواهید قضیه قره باغ را بدانید باید پرونده "ولی کوچیک" را از ادوغان جویا شوید. مسأله مهمی که وجود دارد بحث عدالت میان اقوام است. مگر ما از عدالت صحبت نکردیم. مگر هویت شیعه عدالت نیست. پس عدالت بین اقوام باید رعایت شود. هر کجا مظهر بی عدالتی وجود دارد من نیز با شمایم(بر علیه آن مبارزه می کنم). اگر من درجایی مظهر بی‌عدالتی نسبت به یک قوم یا محیط جغرافیایی ببینم آن وقت عدالت من زیر سؤال می‌رود . موضوع دوم لزوم صیانت از میراث اقوام است. اینکه ما از میراث اقوام دفاع کنیم و آن را پایمال نکنیم. هر قومی برای خود میراث و تاریخ ارزشمندی دارد.

اسلام الفت بین اقوام را می‌خواهد نه یکی کردن آنها را

خداوند متعال هیچ وقت از ادغام اقوام سخن نمی گوید. در موارد زیادی از اقوام صحبت می‌کند ولی از ادغام اقوام سخنی به میان نمی آورد. آن قوم گراهایی که خیال می کنند آن اندیشه حکومت جهانی که ما از آن دفاع می کنیم آنتی ناسیونالیزم است در اشتباه هستند. حکومت واحد جهانی یعنی حکومت ارزش ها. امام زمان (عج) کابینه ای درست می کنند که حتی یک عرب در آن حضور ندارد. همانگونه که پیامبر گرامی اسلام کابینه ای درست کرده‌اند که در آن سلمان فارسی، سهیل رومی و بلال حبشی نیز حضور دارند. عزیزان نه من با تعصب صحبت کنم و نه شما. در این مورد از ما سؤال خواهد شد. از هر آن چیزی که من صحبت کنم و شما اعتقاد دارید سؤال خواهد شد. حضرت می فرمایند".............. هر کسی تعصب داشته باشدیا کسی که نسبت به آن تعصب نشان دهد و دم بر نیاورد ایمان از گردنش باز می شود . اگر ذره‌ای تعصب داشته باشد منجر به کبر و غرور می شود و این درست نیست.

خداوند متعال در قرآن از تألیف میان اقوام صحبت می‌کند نه از ادغام آنها. می فرماید «الّف بینکم» و هیچ وقت نگفته است وحّد بینکم. تقویت هویت ملی مبتنی بر محو اقوام نیست بلکه  اساس هویت ملی ما، اقوام ما هستند اگر شما نظیرش را دیده‌اید بفرمایید.


پایان

نظرات  (۱)

سلام. جالبه! به سایت من هم سر بزن. نظر یادت نره.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی