گرگهای داوودی
بررسی نقش صهیونیسم در شکل گیری پانترکیسم و فروپاشی عثمانی
سعید آرزومند
فروپاشی حکومت عثمانی، ضربه ای مهلک بر جهان اسلام در مواجهه تاریخی با غرب بود و شاهد بودیم که کشورهای متولد شده از این حکومت - که زمانی داشت اروپا را فتح می کرد- همگی مستعمره هایی برای غربیان شدند که اثرات آن اکنون و پس از گذشت نزدیک به 100 سال از این واقعه بهتر نمایان گشته است. آنچه بنا داریم در این یادداشت به آن بپردازیم عبارت است از اهداف و نقش صهیونیسم در شکل گیری پانترکیسم در جهان اسلام و نهایتا فروپاشی عثمانیان.
فروپاشی حکومت عثمانی، یکی از مهمترین وقایع دوران معاصر است که شاید از بابت اهمیت و اثرگذاری در اتفاقات پس از خود، بی نظیر است. اگر بنای مطالعات تاریخیمان را بر عبرت اندوزی از گذشتگان قرار دهیم بدون تردید، این واقعه درس عبرت های فراوانی در سینه دارد؛ خصوصا در موضوع مواجهه غرب و صهیونیسم با جهان اسلام. بنابراین نویسنده، سعی دارد فارغ از نگرش و جهت گیری سیاسی خویش، صرفا از بعد عبرت پژوهانه به این واقعه بنگرد.
حکومت عثمانی
حکومت عثمانی به عنوان بزرگترین و پهناورترین دولت اسلامی پس از فروپاشی خلافت عباسی شناخته میشود. این حکومت در قرن هفتم و هشتم هجری (سیزدهم و چهاردهم میلادی) در سرزمین آناتولی ظهور کرد و توانست به به سرعت بر اکثر مناطق مسلمان نشین و اروپا دست یابد. در قرن پانزدهم میلادی عثمانی ها به رهبری سلطان محمد دوم (فاتح) توانستند با فتح قسطنتنیه پایتخت امپراتوری روم شرقی (بیزانس) به یکی از بزرگترین قدرتهای جهان تبدیل گردند. حکومت عثمانیان در دوران اوج، شامل قلمروهای آناتولی، سوریه، لبنان، فلسطین، عراق، عربستان در آسیا و مصر، لیبی، تونس، الجزایر و ... در آفریقا و اکراین، بلغارستان و یونان و صربستان و آلبانی و بوسنی و رومانی را در اروپا بود و از نظر اقتدار نظامی و سیاسی، نظم و سامان اجتماعی و ثروت دولت و سطح رفاه مردم، اولین دولت اروپایی به شمار میرفت.
از مهمترین اقدامات عثمانیان، پیشروی تا قلب امپراطوری اتریش – مجارستان به عنوان بزرگتری قدرت مسیحی در اروپا در دوره سلطان سلیمان بود که توانستند در سال 1529م با 120000 سرباز جنگی تا محاصره پایتخت این امپراطوری – وین – پیش روند که در صورت موفقیت می توانستند تمام اروپا را زیر سیطره خویش قرار دهند.
از منظر مسیحیان و اروپاییان غربی، این حکومت مهمترین تجلی تمدن اسلامی به شمار میرفت و دادوستد و تعارضهای فرهنگی و سیاسی و نظامی با آن نقش اصلی در تکوین انگارهای داشت که غربیان از اسلام کسب کردند. در واقع عثمانیان در طول حدود پنج قرن، اصلی ترین قدرت اسلامی و منطقه ای در برابر غرب بودند.
یهود، صهیونیسم و ارض موعود
تئودور هرتزل، یهودی مجارستانی می باشد که در دوره معاصر ایده بازگشت یهودیان به ارض موعود یعنی فلسطین را مطرح کرد و اولین کسی می باشد که پایه های جنبش نوین صهیونیسم را به شکل منظم و سامان یافته بنیان نهاد. او در سال 1896م کتابی تحت عنوان "دولت یهود" نوشت که در آن ایدئولوژی صهیونیسم را به صورت عینی و مجسم تدوین کرد. این کتاب بعدها و پس از تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی به عنوان مانیفست آنها مورد استفاده قرار گرفت. وی با ارتباطات گسترده ای که با یهودیان نژادپرست جهان برقرار ساخته بود در سال 1897م کنفرانسی محرمانه را با حضور سران صهیونیسم از تمام نقاط جهان در شهر بال سوئیس برگزار نمود و بعد از آن رهبری سازمان جهانی صهیونیسم را به عهده گرفت.
با توجه به اینکه سرزمین فلسطین جزو قلمرو عثمانی بود هرتزل در صدد برآمد تا با ایجاد ارتباط با سلطان عبدالحمید دوم و اعطای برخی کمک ها و امتیازات با توجه به اوضاع اقتصادی نابسامان حکومتش، وی را نسبت به تجمع و تشکیل حکومت یهودیان در فلسطین مجاب سازد. وی در همین راستا چندین بار با واسطه یا مستقیما با سلطان ارتباط گرفت که هربار پاسخ منفی گرفت. در یکی از موارد سلطان عبدالحمید عثمانی در برابر پیشنهادات اغواکننده هرتزل و یهودیان به آنها گفت:
« زمینهای وطن فروختنی نیست؛ چرا که این کشور و سرزمینی که با خون به دست آمده، فروخته نمی شود مگر با همان بها و قیمت! »
از این رو صهیونیسم جهانی که وجود عثمانی قدرتمند و شخص سلطان عبدالحمید را مانع دستیابی به اهداف شوم خویش میدانست در صدد براندازی و حذف عثمانی و سلطان برآمدند.
این مسائل با تشیکل کنفرانس بین المللی وصدور "بیانیه بیزمان" در سال 1907م مصادف شد. در یکی از بندهای این بیانیه که با حضور پنج کشور بزرگ استعماری آن زمان – انگلستان، فرانسه، بلژیک، هلند و پرتغال – تهیه شده بود مقرر شده بود که « خطری که دول استعمارگر را تهدید می کند در دریای مدیترانه و به خصوص در دو بخش شرقی آن نمایان است؛ چرا که در این منطقه یک ملت یا امت واحدی زندگی می کنند که همه باهم همبستگی تاریخی دارند و زمینه های تجمع گرایی، پیوستگی و اتحاد از قبیل دین، زبان، آمال و میراث فرهنگی و تاریخی واحد را یکجا دارند. از این رو باید این منطقه را تجزیه کرد و ملتهای منطقه را عقب مانده، متفرق و در حال جنگ و نزاع نگه داشت. لذا ضرورت دارد بخش آفریقایی آنرا از بخش آسیاسی جدا کرد. به همین منظور باید یک مانع انسانی قوی و بیگانه، این دو بخش را از هم بگسلد و جدا کند و نیز باید ارتباط دو بخش آفریقایی و آسیایی این منطقه را به دریای مدیترانه قطع کرد تا آنجا که باید یک قدرتی در نزدیکی کانال سوئز به وجود آید که دوست و همکار استعمارگران و دشمن اهالی منطقه باشد.» این بیانیه در واقع مقدمه صدور "بیانیه بالفور" در سال 1917م و بخشیدن فلسطین به قوم یهود به عنوان وطن ملی دائم آنان بود.
اتخاذ این سیاست توسط کشورهای غربی و استعمارگر، باعث هم افزایی و همسویی آنان با صهیونیستها گردید که آنان نیز بیشترین بهره را از این فرصت برده و نسبت به فروپاشی عثمانی و مهاجرت به فلسطین اقدام کردند.
گرگهای دست آموز
با توجه به نکات پیش گفته، صهیونیست ها نسبت به ایجاد اختلاف در درون حکومت عثمانی و نابودی آن اقدام کردند. یکی از اصلی ترین حربه های آنان در کنار ایجاد مشکلات اقتصادی و ایجاد اعتراضات عمومی، دامن زدن به اختلافات ترکان و اعراب بود. لذا با همین رویکرد تعدادی از شرق شناسان یهودی شروع به تاریخ نگاری و ارائه نظریات به ظاهر علمی در خصوص برتری نژادی ترکها کردند و در کنار آنها تعدادی از یهودیان دونمه – یهودیانی که با حفظ اعتقادات خویش، به خاطر دستیابی به اهداف صهیونیستی ظاهرا مسلمان شده بودند – که از قبل در نظام سیاسی و اقتصادی عثمانی نفوذ کرده و توانسته بودند گلوگاههای مهمی را فتح کنند و کمیته "اتحاد و ترقی" و جنبش "ترکان جوان" را تشکیل دهند شروع به دامن زدن به بحث های قومی و نژادی و ترویج این کتب و نظریات کردند.
از جمله این شرق شناسان یهودی می توان افراد زیر را نام برد:
- آرتور لملی دیوید:
او به عنوان یک یهودی انگلیسی، از نخستین کسانی بود که تلاش بسیاری را مصروف شعله ور کردن احساسات ملی گرایانه در میان ترکان و یادآوری قومیت ترکی آنان نمود. وی کتابی به نام"بررسیهای مقدّماتی" نوشت که در آن کوشید تا ثابت کند ترکان دارای نژادی مستقل و برجستهاند و بر عربها و سایر ملل شرقی،برتری دارند. القائات دیوید پیرامون برجستگی ترک ها بعدها تاثیر زیادی بر روی نهضت ترکان جوان گذاشت.
برنارد لوئیس، در کتاب "ظهور ترکیه نوین" مینویسد:«کتاب این یهودی انگلیسی،ترکها را متوّجه ساخت که ملّیّت و قومیّتی مستقل دارند. به دلیل اهمّیّت افکار و آثارش، برخی وی را نخستین کسی میدانند که شدیدا تلاش کرد تا آتش ملی گرایی ترک را شعله ور سازد.»
- دیوید لئون کوهن:
او نیز که یک نویسنده یهودی فرانسوی بود در ایجاد و گسترش ملی گرایی ترک سهم بسزایی داشت. وی در سال 1899 کتابی به نام "مقدّمهای بر تاریخ آسیا" نوشت و در آن از برتری ترکان و برجستگی نژادی آنان در طول تاریخ سخن راند.
کتاب مزبور در دهه اوّل قرن بیستم به زبان ترکی ترجمه شد و در نسخههای فراوان انتشار یافت. پرفسور خدوری و برنارد لویس معتقدند که این یهودی، الهام بخش پان ترکیسم جنبش ترکان جوان بود که انقلاب 1908 را پدید آوردند.
- آرمینوس وامبری:
یهودی مجارستانی که در خدمت دولت انگلستان قرار داشت از جمله ی خاورشناسانی است که بیشترین تاثیر را در جنبش های پان تورانیستی در آن دوران نخست گذاشت. او فرزند یک روحانی یهودی متنفّذ و مردم شناس و ترک شناس بود. سالهای زیادی را در سرزمین عثمانی و آسیای مرکزی گذارند و از دوستان نزدیک و مشاوران سلطان به شمار میرفت. وی یکی از بخش های کتاب خود به نام "درویش دروغین در خانات آسیای میانه" را به ترک ها اختصاص داد و برای نخستین بار ادعا کرد مردمی در حد فاصل دیوار چین و بالکان زندگی می کنند که همه از یک ملت بزرگ کهن شمرده می شوند و در گذشته در سرزمینی بزرگ و یگانه بنام توران روزگار می گذراندند. این کتاب که در انگلستان چاپ شد سعی داشت به ترکان عثمانی تلقین کند که بر همه ی ملل شرقی برتری دارند و از نواده های چنگیز خان مغول به شمار می روند و در نتیجه بایستی در سایه ی اتحاد ترکی، مجد و عظمت گذشته را تجدید نمایند .تلاش وی رودررو قرار دادن عثمانی و روسیه ( جهت ناتوان سازی هر دو) و تکه پاره کردن نواحی عرب نشین عثمانی جهت استیلای اروپایی ها براین منطقه بود.
جالب اینکه وامبری قبل از حشر و نشر با ترکان جوان،با دشمن آنان،یعنی شخص سلطان عبد الحمید نیز تماس نزدیک بر قرار ساخته بود. همچنین با وزارت خارجه انگلستان ومحافل صهیونیستی جهانی سر و سرّی داشت.
وی شخصی است که در سال 1901 ترتیب جلسه هرتزل با سلطان عبد الحمید را داد.
گوشت مردار عثمانی بر دهان گرگهای جوان داوودی
پس از طرح نظریات برتری نژادی ترکان توسط شرق شناسان یهودی، کمیته اتحاد و ترقی و جنبش ترکان جوان شروع به جریان سازی در این خصوص کردند و توانستند احساسات قومی و نژادی را بین ترک نشین های حکومت عثمانی برانگیزند. پس از شکل گیری اعتراضات عمومی، نهایتا سلطان عبدالحمید برکنار شد و کمیته اتحاد و ترقی و ترکان جوان نفوذ قابل توجهی در ساختار قدرت عثمانی کسب کردند و نهایتا با توجه به اهداف خود، با فروپاشی عثمانی،برای اولین بار در طول تاریخ اقدام به تاسیس کشور ترکیه نمودند.
از جمله نظریه پردازان اصلی کمیته اتحاد و ترقی و جنبش ترکان جوان می توان نفرات زیر را نام برد:
- یوسف آکچور اوغلو ( آکچورا ):
یکی از تئوریسین هایی نام آور پان ترکیسم بود که رساله های وی بنام "سه طرز سیاست" اهمیت فراوانی در میان گروه های ملی گرای ترک یافت. کتاب وی که نخستین بار در قاهره به چاپ رسید به تدریج اهمیتی در درجه مانفیست پان ترکیسم پیدا کرد. از نظر وی تنها مبنای هستی واحدی که آنرا ملت ترک می نامید ،عبارت بود از ترک گرایی(پان ترکیسم).
- ضیاء گوک آلپ:
وی که مادرش کرد زبان بود، از اندیشمندان متأخر پان تورانیسم محسوب می شود که مقام و جایگاه ویژه ای در میان پان ترکیست ها دارد و پدر پان ترکیسم لقب گرفته است. از نظر وی میهن ترکان نه ترکیه است و نه ترکستان بلکه توران بزرگ، کشور جاودانی آنان محسوب می شود. وی برای پیشبرد آمال خود تئوری هایی در زمینه ی اقتصاد،جامعه شناسی و سیاست و... ارائه داد که هر کدام باب ویژه ای در زمینه ی پان ترکیسم محسوب می شود.
برای تامل بیشتر بر نقش یهود در ایجاد کمیته اتحاد و ترقی و جنبش ترکان جوان و دامن زدن به پانترکیسم، دو نظر مورد اشاره قرار می گیرد:
برنارد لوئیس، در کتاب «ظهور ترکیه نوین» خود، هویت یهودی کمیته اتحاد و ترقی و جنبش ترکان جوان را اینگونه مورد تأکید قرار میدهد: «نقش برجسته یهود در انقلاب 1908 و در حادثة خلع سلطان عبدالحمید دوم به سال 1909 همگام با جمعیت اتحاد و ترقی و نفوذ قدرتمند یهودیان دونمه و فرماسونرها در جمعیت بر همگان آشکار است.»
لوتر، سفیر انگلیس در عثمانی، در ماه اوت 1910، در یادداشتی به وزارت خارجه دولت متبوع خود مینویسد: «جمعیت اتحاد و ترقی در ساختار داخلیاش یهودی ـ ترکی است، به طوری که ترکها این پیمان را از نقطه نظر تسلیحات پیشرفته و یهودیان به لحاظ فکری، تشکیلاتی و مالی و با نفوذ مطبوعاتی قوی در اروپا یاری کردند.»
لذا شاهد بودیم که با حیله و نقشه صهیونیسم و غرب و با تکیه آنان بر انگیزش گرایشات و اختلافات قومی میان ترکان، حکومت مقتدر عثمانی که توانسته بود سالهای طولانی اقوام متعدد مسلمان را حول یک حکومت متحد سازد و با کمک آنها به قدرتی جهانی تبدیل گردد در سایه جنگ جهانی اول و اختلافات داخلی ترکان و اعراب، از درون متزلزل گشت و نتیجه آن هم چیزی نشد جز هدف تعیین شده در "بیانیه بیزمان"؛ یعنی:
تجزیه عثمانی و تشکیل ملتهای عقب مانده، متفرق و در حال جنگ و نزاع دائمی.
تشکیل قدرت دوست و همکار استعمارگران و دشمن مسلمانان در حساس ترین منطقه جهان؛ یعنی فلسطین اشغالی.
منابع:
یهودیان فتنه گران تاریخ، ماهر احمد آغا، ترجمه محمدرضا میرزا جان، قدر ولایت
پان ترکیسم؛ یک قرن در تکاپوی الحاق گری، جیکوب لاندو، ترجمه دکتر حمید احمدی، نشر نی
پانترکیسم و صهیونیسم، علیرضا سلطانشاهی، تمدن ایرانی
پان ترکیسم و پان آذریسم، احمد کاظمی،ابرار معاصر تهران
ظهور ترکیه نوین، برنارد لوییس، ترجمه محسن علی سبحانی، تهران